جدول جو
جدول جو

معنی ابوعبداﷲ سالمی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوعبداﷲ سالمی
(اَ مَ)
ابن محمد بن سالم. مکنی به ابوعبداﷲ سالمی. نامش احمد است پسر محمد بن سالم. نشو و نمای وی در بصره بوده است واز عرفای اواخر مائۀ سیم هجریه است. زمان مأمون تا زمان المعتمد علی اﷲ را دریافته و خود از تلامذۀ سهل بن عبداﷲ تستریست. از عجائب چیزهائی که در حق او نوشته اند این است که شصت سال با آن عارف کامل بوده و طریقۀ طریقت از وی اخذ نموده و سهل بدو اعتماد و اعتقاد بسیار داشته و اکثر ایام زندگانی او در بصره بوده است. شیخ الاسلام که صاحب کتابی است در احوال این طبقه آورده است که ابوعبداﷲ سالمی گفته بود که: اﷲ تعالی را در همه چیز می بینم. بدین حرف که از او انتشاریافت مردم ازو دوری جستند. بعضی گفته اند که چنین نگاشته بود که اﷲ تعالی در ازل همه چیز را میدید بدین سبب وی را مهجور گذاشتند. شیخ ابوعبداﷲ بن خفیف گفته است که: این اعتقاد اعتقاد دهریست. شیخ الاسلام گفته که ابوعبداﷲ بن خفیف انصاف نداده و ممکنست که او دیدارعلم گفته باشد. بعضی از عرفا در معنی این عبارت نوشته اند که از کلام وی قول به قدم عالم لازم آید که اشیابحسب وجود خارجی قدیم باشند و شیخ الاسلام توجیه میکند عبارت ابوعبداﷲ سالمی را بر وجهی که اعتراض نباید و گوید توان که مراد او بدیدارعلم بود و علم بچیزی موقوف بر وجود خارجی آن چیز نیست و وجه تعبیر از علم بدیدار این است که علم وی سبحانه و تعالی از جهت کمال انکشاف بمنزلۀ دیدن است و قرینه بر ارادۀ این معنی نسبت دیدار است بهمه چیز و دیدار بمعنی متبادر متعلق نشود بهمه بلکه متعلق به مبصرات شود و بر تقدیر تعلق وی بهمه اگر در ازل متعلق بود به همه لازم آید قول بقدم حوادث زمانیه و این ظاهر الفساد است پس لازم است حمل دیدار بر علم تا سخن وی را صورت صدق پیدا شود و نیز ممکنست که مراد حقیقت دیدار بود لازم نیاید قول بقدم عالم باید کلام وی مبنی باشد بر آنکه حق سبحانه و تعالی خارج است از ضیق زمان و هر چه خارج است از ضیق زمان موجودات گذشته و آینده با هم خواهند بود همچنانکه طوفان نوح و قیامت را با هم ببینند پس آنچه حادث است حق وی را بیند در ازل و همین حال دارد کسی که از ضیق مکان خارج است بنسبت با مکانیات که همیشه نزد وی حاضرند خفائی دارد و لیکن بسیاری از کلام این طایفه مبنی بر این مسئله است و حکما این معنی را بیان کرده اند. تا اینجا بود بیانات شیخ الاسلام. وقتی ازآن عارف کامل پرسیدند که بچه چیز شناسند اولیأاﷲ را در میان خلایق گفت: بلطافت زبان و حسن اخلاق و تازه روئی و سخای نفس و قلت اعتراض و پذیرفتن عذر هر که عذر خواهد پیش ایشان و تمامی شفقت بر همه خلق، نیکوکارایشان و بدکار ایشان و نیز از اوست که گفته دیدار (بی) منت کلید دوستی است. سال وفات وی در دست نیامدولی در ترجمه اش نگاشته اند بچند سال بعد از وفات سهل بن عبداﷲ تستری بوده بنا بر این وفاتش در حدود 280 هجری قمری میشود در سال وفات المعتمد علی اﷲ عباسی واﷲ تعالی اعلم. سالمی منسوبست بجد او که سالم بوده و سالم نیز شهریست در اندلس. (نامۀ دانشوران ج 3 ص 61)
لغت نامه دهخدا